چون چشم بد از روی خودم از جهان ملک خاتون غزل 1295

1 چون چشم بد از روی خودم دور چه داری روی از من دل سوخته مستور چه داری

2 خورشید جهانتاب بگو راست چو قدش کز پرتو روی بت من نور چه داری

3 چون نیش جفا می زنیم دم به دم ای جان مرهم تو ز ریش دل من دور چه داری

4 چشم تو که آموخت به مستی گه و بی گه از نرگس شهلاش تو مخمور چه داری

5 رنجور فراقم گذری بر سر ما کن آخر تو جواب من رنجور چه داری