- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون ذرّه به خورشید تو داریم هوایی در فهم نیازیم به جز روی تو رایی
2 از باغچه وصل تو بی برگ و نواییم باشد که ز گلرنگ تو یابیم نوایی
3 آن غمزه که دی وعده وفا کرد به امروز آه ار نکند عمر من امروز وفایی
4 ما عمر دراز قد چون سرو تو جوییم گر چه نبد از جانب اوطال بقایی
5 در راه بسی دست زنان بی سر و پاییم ما هم بزنیم آنچه توان دستی و پایی
6 با زلف تو حیف است که در بند خطاییم چون چین سر زلف تو کو نافه گشایی
7 هجر تو کشیدیم به سودای وصالی درد تو چشیدیم به امید دوایی
8 شب ناله من دامن افلاک بگیرد آخر رسد این ناله شبگیر به جایی
9 در پای تو مردن هوس ابن حسام است هیهات که شاهیست تمنَّای گدایی