چون سوی اینان لئیمی پی برد از جامی هفت اورنگ 26

چون سوی اینان لئیمی پی برد

1 چون سوی اینان لئیمی پی برد لقمه ای چند از طعام وی خورد

2 چون بخواند سفله دیگر مرا سویش آن لذت شود رهبر مرا

3 محو گردد نامم از سلک کرام در شمار سفلگان مانم تمام

4 سفله ای مهمانیی آغاز کرد سفلگان شهر را آواز کرد

5 خواند یک صاحب کرم را نیز هم تا به خوانش رنجه فرماید قدم

6 گفت باشد نفس نادان و لئیم زین دو وصف او دلی دارم دو نیم

عکس نوشته
کامنت
comment