1 چون اصلِ اصول هست در نقطهٔ جان نقشِ دو جهان ز جان توان دید عیان
2 هرچیز که دیدهای تو پیدا و نهان در دیدهٔ تست آن نه در عین جهان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 پی آن گیر کاین ره پیش بردست که راه عشق پی بردن نه خردست
2 عدو جان خویش و خصم تن گشت در اول گام هرک این ره سپردست
1 یکی پرسید از ابلیس ناگاه که چونی این زمان با لعنت شاه
2 که شاهت میکند لعنت دمادم چرا سجده نکردی بهر آدم
1 ای برده به آبروی آبم وز نرگس نیم خواب خوابم
2 تا روی چو ماه تو بدیدم افتاده چو ماهیی ز آبم
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به