چون هیچ بقایی از حکیم نزاری قهستانی غزل 1153

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

چون هیچ بقایی نکند خاکی و بادی

1 چون هیچ بقایی نکند خاکی و بادی دل بر کن این رهگذر انده و شادی

2 در حلقه ی رندانِ قلندر شو و بنشین گر پای خود از زهد ریایی بگشادی

3 منزل مطلب چون که هم از گام نخستین پای آبله کردی و به ره باز فتادی

4 ثابت قدم آنست که سر زیر ِ قدم کرد افسر ننهی که به قدم سر ننهادی

5 با دیده ی بی دیده ی خود چون روی آن جا کان جا همه روزست و تو خفاش نهادی

6 آن لحظه شدی زنده که چون خضر بمردی وان لحظه بمردی که چو فرعون بزادی

7 زین پس مطلب داد ز بیداد نزاری این داد هم از خود طلب ار طالب ِ دادی

عکس نوشته
کامنت
comment