1 چون سیم سفچه شاخ درختان جویبار چون زرّ خفچه برگ درختان بوستان
2 گر بوستان بباد خزان زرد شد رواست اندی که سرخ ماند روی خدایگان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 آن زلف سرافکنده بر آن عارض خرّم از بهر چه چیزست بدان بوی و بدان خم
2 هر چند همی مالد خمّش نشود راست هر چند همی شوید بویش نشود کم
1 ایا شنیده هنرهای خسروان بخبر بیا ز خسرو مشرق عیان ببین تو هنر
2 دروغ زیر خبر دان و راست زیر عیان اکر دروغ تو نیکوست راست نیکوتر
1 ز خون دشمن او شد ببحر مغرب جوش فکند تیغ یمانش رخش در عمان
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به