چون قدح کز شراب پر گردد از جامی غزل 148

چون قدح کز شراب پر گردد

1 چون قدح کز شراب پر گردد چشمم از خون ناب پر گردد

2 ماه نو ساغر، آفتاب می است ماه نو ز آفتاب پر گردد

3 بس که سوزد دلم جهان چه عجب گر ز دود کباب پر گردد

4 تشنه عشق را چه سود کند بحر و بر گر ز آب پر گردد

5 نکند کار نیم قطره آب گر جهان از سراب پر گردد

6 عالم از تاب خور ز برقع تو به یکی رشته تاب پر گردد

7 حال خود گر رقم زند جامی پشت و روی کتاب پر گردد

عکس نوشته
کامنت
comment