1 چون باد صبا غنچه گلرا بشکافت وز نکهتش آفاق دم غالیه یافت
2 خرم دل آنکه از پی عیش صبوح چون بلبل مست سوی گلزار شتافت
1 آنکه دست و دل او مظهر جود و کرم است وانکه در داد و دهش صد چو فریدون و جم است
2 قدوه و قبله شاهان جهان خواجه علی یاور ملک عرب داور ملک عجم است
1 مرا چو یاد خراسان گذر کند بضمیر ز خون دیده کنم همچو لاله برگ زریر
2 چنانم آتش دل بر فلک زبانه زند که یک شرر بود از شعله هاش چرخ اثیر
1 الوداع ایدل که ما زینجا سفر خواهیم کرد منزل اصلی خود جای دگر خواهیم کرد
2 هست دنیا در حقیقت رود عقبی را پلی ما مسافر بیگمان زین پل گذر خواهیم کرد