- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که چون روح به تن نزدیکی چون رگ جان به بدن نزدیکی
2 بلکه نزدیکتری از رگ جان لیک دورند ازین فهم کجان
3 قرب تو گر ننهد پیش قدم بازگردد همه عالم به عدم
4 گر ز ما دور نشیند همه کس مایه هستی ما قرب تو بس
5 دور و نزدیک ز تو بهره ورند وز سماط کرمت طعمه خورند
6 در رهت قطع مسافت دوریست وصل جستن به سفر مهجوریست
7 چیست قرب تو ز خود ببریدن دامن از کون و مکان در چیدن
8 روز جامی که ز قربت دور است تیره گشته چو شب دیجور است
9 از فروغ رخ خود نورش ده مرهمی بر دل رنجورش نه
10 تا دهد نیر قرب تو ضیا درکشد روی به جلباب حیا