- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون سوار آن خسرو خوبان به راهی بگذرد با وی از جانهای مشتاقان سپاهی بگذرد
2 یاد آن شکل و شمایل جان و دل سوزد مرا هر کجا چابک سواری کج کلاهی بگذرد
3 ماند نامش بر زبانم وه چه خوش باشد اگر نام من هم بر زبانش گاه گاهی بگذرد
4 مشکل آبادان شود در هر دلی کان مه گذشت وای بر ملکی که ظالم پادشاهی بگذرد
5 دمبدم هجران به خونریزم کشد تیغ ستم وه چه باشد گر ز خون بی گناهی بگذرد
6 من که از یک روزه هجران این چنین رفتم ز دست وای بر جانم اگر سالی و ماهی بگذرد
7 هر طرف کان شوخ راند جامی بی صبر و دل از عقب افغان کنان چون دادخواهی بگذرد