چون برامد آدمیزاد از ملک‌الشعرا بهار منظومه‌ 2

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

چون برامد آدمیزاد از کمین

1 چون برامد آدمیزاد از کمین بود در دست پریزادان‌، زمین

2 بودکیتی زان جماعت مال مال از محیط هند تا قطب شمال

3 پس بنی‌الجان بر خداکافر شدند وز ره حق باره دیگر شدند

4 فسق کردند و فساد انگیختند بی‌محابا خون ناحق ریختند

5 بود اقلیمی به گرد نیمروز تا زمین قطب از آنجا چند روز

6 آدم و حوا و فرزندان در او باکشاورزی و نعمت کرده خو

7 کرده چون جنت‌، زمین از جوانان شمالی چند تن

8 چون زنان آدمی دیدندشان از نکورویی پسندیدندشان

9 جنیان نر فساد انگیختند با زنان آدمی آویختند

10 وز قدوم شوم دیوان‌، آن بهشت گشت‌یخ‌بندان‌ و طوفان زای‌ و زشت

11 شد چوآهن ماء وطین از دم دیو لعین

12 نام آن اقلیم آریان ویژه بود جایگاهی دلکش و پاکیزه بود

13 شدبرین‌چندان که‌سالی‌جزدو ماه کس نیارست اندر آن جستن پناه

14 گشت آن اقلیم پرنعمت‌، خراب برف‌ و ٻخ‌ بگرفت‌ جای کشت‌ و آب‌

15 شد زمین‌ بی‌مصرف‌ و زارع سفیل گاو شد بیکار و بی‌تاثیر، بیل

16 چون پریزادان چنین دیدند کار نیمشب کردند از آن کشور فرار

17 لیک مهترشان اسیر شاه شد بندی طهمورث آگاه شد

18 گشت طهمورث سوار دیو نر دیو نر از پیش و لشکر بر اثر

19 راند از آنجا تا به اقیانوسیه رهنمای آن سپه‌، دیو سیه

20 آن‌زمان خشکی زهم نگسسته بود وان جزایرها بهم پیوسته بود

21 شاه‌ از آن‌ خشکی‌ به‌ مرز هند تاخت تا سراندیب آمد و آرام ساخت

22 در سراندیب آدمیزاد دلیر بر پربزادان و دیوان گشت چیر

23 راهور در زبر رانش دیو نیو بر سرش دیهیم و زبرپای دیو

عکس نوشته
کامنت
comment