1 چون اسب به میدان ضرب مینازی از طبع لطیف سحرها میسازی
2 فرزین و شه و پیاده فیل و رخ و اسب خوب و سره و طرفه و نوش میبازی
1 منگر به زمین که خاک و آبت بیند منگر به فلک که آفتابت بیند
2 جانم بشود ز غیرت ای جان و جهان گر زانکه شبی کسی به خوابت بیند
1 چندان بکنم تو را من ای طرفه پسر خدمت که مگر رحم کنی بر چاکر
2 هرگز نکنم برون من ای جان جهان پای از خط بندگی و از عهد تو سر
1 من مهستیام بر همه خوبان شده طاق مشهور به حسن در خراسان و عراق
2 ای پور خطیب گنجه از بهر خدا مگذار چنین بسوزم از درد فراق