چون گلم از جامه بر تن مانده از سلیم تهرانی غزل 685

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

چون گلم از جامه بر تن مانده دامانی و بس

1 چون گلم از جامه بر تن مانده دامانی و بس همچو تصویرم ز پیراهن گریبانی و بس

2 توشه ای در راه شوق او مرا همراه نیست در بغل از داغ دل دارم نمکدانی و بس

3 از سر عالم گذشتم همچو خورشید ای فلک چون مه نو از تو می خواهم لب نانی و بس

4 مستی ام نگذاشت تا علم دگر حاصل کنم همچو بلبل خوانده ام درس گلستانی و بس

5 بس که از سرگشتگی ها رفته ام در خود فرو مانده چون گرداب از اعضایم گریبانی و بس

6 از خیال روزگار رفته روز و شب سلیم در نظر دارم همین خواب پریشانی و بس

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر