چون گشت مه روی تو طالع از اسیری لاهیجی غزل 299

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع

1 چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع شد از همه سو نور تجلی تولامع

2 خورشید صفت پرتو حسن تو عیانست از کعبه و بتخانه و از دیر و صوامع

3 عکس رخت از پرده هر ذره نماید مرآت دل ار صاف شد از زنگ موانع

4 تا دل نشود مطلع انوار الهی عارف نتوان گشت ز منهاج و طوالع

5 امروز به عاشق بنما روی نکو را بروعده فردا دل و جان نیست قانع

6 کس ظلمت حادث بجان باز گدازد از نور قدم چونکه بتابید لوامع

7 از دیده تحقیق و یقین جمله ذرات دیدیم به پیش رخ تو ساجد و راکع

8 بر صفحه جان و دل هر ذره ز مصنوع ثبت است نظر کن رقم وحدت صانع

9 گر هر ورقی هست کتابی نو ولیکن جز جان اسیری نبود نسخه جامع

عکس نوشته
کامنت
comment