1 چون چشم حسود است جهان برمن شور آواره ی عالمم چو بیت مشهور
2 صبحم همه شام است، ولی شام فراق روزم همه شب، ولی شب اول گور
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالیست چو بیند تاج خود را لاله، گوید جای سر خالیست
2 به غیر از باد همچون سرو چیزی نیست در دستم همیشه کیسهٔ آزادگان چون جای زر خالیست
1 نتوان گفت به رویش سخن آینه را نسبتی با تن او نیست تن آینه را
2 شوق رویش همه کس را به غریبی دارد سبب این است جلای وطن آینه را
1 در آشوب جهان، کشتی پر از صهباست مستان را دریغا نوح کو، تا بنگرد سامان طوفان را
2 ز خم خسروی مگذر کزو گل می توان چیدن به فرق خسروان زن، لاله ی کوه بدخشان را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به