1 چون رنگ رخ تو گل ببازار آرد در شهر بسی شور پدیدار آرد
2 گر یاد قدت کنم بر سرو سهی از شوق چو گلبن همه دل بار آرد
1 دلبرم هم ز بامداد برفت کرد ما را غمین و شاد برفت
2 آن همه عهدها که دوش بکرد با مدادش همه زیاد برفت
1 دل ز غم عشق تو کی جان برد؟ تا که جفای تو برین سان بود
2 دست کش از دامن تو کوتهست هر نفسی سوی گریبان برد
1 دل غنچه را باز این غم گرفتست که پشت بنفشه چرا خم گرفتست
2 نقاب از رخ او بخواهد گشودن صبا غنچه را زان فرادم گرفتست