چون تیغ به دست از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 48

ناصرخسرو قبادیانی

آثار ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی

چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت

1 چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت

2 این تیغ نه از بهر ستمگاران کردند انگور نه از بهر نبید است به چرخشت

3 عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

4 گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟ تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»

5 انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت

عکس نوشته
کامنت
comment