چون که دلداده نخستم، دید از رهی معیری قطعه 126

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

چون که دلداده نخستم، دید

1 چون که دلداده نخستم، دید ریخت در پای من، به دست امید

2 آتشین پاره‌های بی‌جاده پربها رشته‌های مروارید

3 هریک از روشنی چو ماهی بود زیب دیهیم پادشاهی بود

4 وآن دگر طرفه جامه‌ای پرداخت بادپای هنر به میدان تاخت

5 در لطافت بهار حسنم گفت وز جلالت قرین مهرم ساخت

6 چهرگان مرا، به جلوه‌گری خواند رشک ستاره سحری

7 خواستار شوم ز کشی و ناز عافیت‌سوز بود و افسون‌ساز

8 آفت عقل بود و غارت هوش آیت حسن بود و مایه ناز

9 دید چون قامت رسای مرا خم شد و بوسه داد پای مرا

10 تو نه زر داری و نه زیور و زیب نه سخن‌آفرینی و نه ادیب

11 نه تو را، چهره‌ای است لاله‌فروش نه تو را منظری است دیده‌فریب

12 لیک یارم از این میانه تویی ناوک عشق را نشانه تویی

عکس نوشته
کامنت
comment