1 چون اشتیاق من به تو افزون ز شرح بود ممکن نشد که شرح دهم اشتیاق را
2 از وحشت فراق تو تلخ است روز من اندازه جز خدای نداند فراق را
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گفتم رسید ماه بزرگ ای رخت چو ماه گفتا دراین مه از رخ من آرزو مخواه
2 گفتم چرا مرا نرسانی به آرزوی گفتا به آرزوت در این ماه نیست راه
1 ای با تو دلم همه وفا کرده با من دل تو همه جفا کرده
2 نه عهده عاشقی به سر برده نه وعده مردمی وفا کرده
1 شب آدینه و من مست و خراب عاشقی در دل و در دست شراب
2 پیش من شمع و من از عشق چو شمع رنج او ز آتش و رنج من از آب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به