1 چون اشتیاق من به تو افزون ز شرح بود ممکن نشد که شرح دهم اشتیاق را
2 از وحشت فراق تو تلخ است روز من اندازه جز خدای نداند فراق را
1 ننویسی جواب نامه من نامه من نیرزدت به جواب
2 ای عجب فضل تو روا دارد کز لب تشنه بار گیرد آب
1 روی زرینم از اندیشه سیمین بر او چه کنم دیده اگر باز نبینم بر او
2 روی او تازه گل پر بر و رخسار مرا نکند تازه مگر تازه گل پر بر او