- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون حیات آساست روشن روزگارم از قدح تا دم آخر کنون سر بر ندارم از قدح
2 منکه غرق می شدم باید سرم دادن بباد چون حباب از سر خوشی گر سر برارم از قدح
3 چونکه یاقوت مفرح خشک میسازد دماغ باد قوت روح لعل آبدارم از قدح
4 بود ساقی چون قدح بر لب گر از دریای می پر بود یک قطره باقی کی گذارم از قدح
5 چونکه هستم در قدح بی اختیار از عاشقی همچنان در عاشقی بی اختیارم از قدح
6 نی زلال کوثرم باید نه آب زندگی بخشد ار یک جرعه شوخ باده خوارم از قدح
7 همچو فانی در هوای دیدن آن مغبچه بر سر کوی مغان دیوانه وارم از قدح