چون جواد از از مشتاق اصفهانی دیوان اشعار 11

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شعربعدی

608 / 11

شعر قبلی

خانه / آثار مشتاق اصفهانی / دیوان اشعار مشتاق اصفهانی / ماده تاریخ در دیوان اشعار / دیوان اشعار شماره 11

1 چون جواد از حدیقه دنیا رفت و پا در ریاض خلد نهاد

2 کلک مشتاق کز رگ مژگان خون ازین غصه چشمه چشمه کشاد

3 بهر تاریخ او نوشت که شد داخل بوستان خلد جواد

آثار مشتاق اصفهانی

شعر شعر کهن دیوان اشعار آثار مشتاق اصفهانی

عکس نوشته

کامنت

شعر های دیگر از مشتاق اصفهانی

1 ز زلفش تارک جانم بود پیوند هر مو را به صد تیغ جفا نتوان بُرید از هم من و او را

2 جفای آسمان کم بود عشاق بلا جو را نمود از وسمه آن مه لاجوردی طاق ابرو را

1 دور از توام بجز غم و رنج و ملال چیست باشم بحال مرگ مپرسم که حال چیست

2 گفتم خیال وصل تو دارم بخشم گفت من کیستم که ای تو ترا در خیال چیست

1 جهان روشن ز مهر عالم‌افروزی که من دارم دلی تاریک‌تر از شب بود روزی که من دارم

2 بیا و از زلال وصل بنشان آتشم تا کی جگرها سوزد از آه جگرسوزی که من دارم

شعربعدی

608 / 11

شعرقبلی