- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیباکم طپیدنهای دل از رخنه های سینهٔ چاکم
2 به اهل درد حاجت نیست زاد ره پس از مردن که از پهلوی نقد داغ، گنجی در ته خاکم
3 رگ ابری شود خونبار بر روی هوا پیدا به هر سو رو نهد مد نگه از چشم نمناکم
4 ز فیض کیف افیون، موشکافم در سخن جویا خدیو ملک معنایم چو باشد تخت تریاکم