1 چون پیرهنت گرفته ام تنگ به بر بر نارم همچو دامن از پای تو سر
2 در گردن تو خورده دو دستم چنبر انگشت چو خط روی در یکدیگر
1 زلفین سیاه آن بت زیبا گشته است طراز روی چون دیبا
2 آن سرو که نیستش کسی همسر وان ماه که نیستش کسی همتا
1 دوش در روی گنبد خضرا مانده بود این دو چشم من عمدا
2 لون انفاس داشت پشت زمین رنگ زنگار داشت روی هوا