- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون به دیر آمد ز بهر خم شکستن محتسب شد دل رندان چو چشم شوخ ساقی مضطرب
2 اجتناب افتاد اهل دیر را از وحشتش اهل دین نبود عجب گشتن ز شیطان محتسب
3 آفتش افکند در دور حریفان انقلاب کش به جان آفت رسد از دور چرخ منقلب
4 شام هجران حمرت گردون چه باشد از شفق گر نگشته آتش آهم به گردون ملتهب
5 کامکاران را نکودان نیکوان را ارتکاب آن چو نبود بد بود گشتن بدی را مرتکب
6 عاشقی و دردمندی پیشه کن ور نیستی خویش را با اهل درد عشق میکن منتسب
7 فانیا گر قطع صحرای فنا را طالبی بایدت از باطن پیر مغان شد مکتسب