1 چون زبانت نیست با دل آشنا لاف ایمان محض کفرست و دغل
2 زشت باشد پارسایی خودپرست سبحهاش در دست و مینا در بغل
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ترک من آفت چینست و بلای ختن است فتنهٔ پیر و جوان حادثهٔ مرد و زن است
2 در بهر زلفش یک کابل وجدست و سماع در بهر چشمش یک بابل سحرست و فن است
1 هست از دو کعبه امروز دین خدای خرسند کز فر آن دو کعبه است شاخ هدی برومند
2 آنکعبه صدر ملت این کعبه پشت دولت آن را به شرع پیمان ، این را به عدل پیوند
1 بجز لب تو کزو گفت شکرین خیزد که دیده لعل کزو جوی انگبین خیزد
2 عجب ز سادگی سرو بوستان دارم که پیش قامت موزونت از زمین خیزد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به