- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون عمر شد روان به دار سلام گشت عثمان خلیفة الاسلام
2 ناصر ملت محمد بود ناشر سنت مؤید بود
3 بهدی الله عینه قرت من به عز نفسه أغبرت
4 مأمن خلق بود همچو حرم ذاتش آراسته به خلق و کرم
5 شرم و حلمش چو علم و عقل تمام داده دین را به خلق وعدل نظام
6 سخنش همچو خلق بودی نرم کرمش بر زبان فکندی شرم
7 قامع الکفر دافع الطغیان رافع الشرع جامع القرآن
8 تازه رویش چوگل به آب حیات پرورانیده در حیا به حیات
9 ملکی بود آدمی پیکر بهره اش داد خوی پیغمبر
10 بیشتر آن خلاصه ایام روز و شب در صیام بود و قیام
11 از آفتاب نبوتش به دو نور گشت بیت الحزن سرای سرور