1 چون سفیهی ترا بیازارد آن دمش گر ادب نیاری کرد
2 باید آبی زدن بر آتش خشم تا بتدریج ازو بر آری گرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 مقدم میمون نوئین جهان فرخنده باد عمر او درکامرانی تا ابد پاینده باد
2 خسرو آفاق ارغونشاه کز تأیید حق همچو شاه اختران بر در هزارش بنده باد
1 ایها الناس دل از کار جهان برگیرید رستگاری طلبید و ره داور گیرید
2 تا چو پروانه درآئید بنور از ظلمات هر زمان شمع صفت سوز دل از سر گیرید
1 زهی عقیق تو افشانده بر روان گوهر ز شرم روی تو آبیست ناروان گوهر
2 گهر فشانی لعلت چو آیدم در چشم فتد ز چشم من زار ناتوان گوهر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به