-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون در دل شیرین بود از رشک شکر خون خسرو شودش از غم فرهاد جگر خون
2 خون شد جگرم از غم عشق تو و، امید دارم که نگردد دلم از درد دگر خون
3 ناورده کبوتر ز تو گر نامه ی قتلم میریزدش آیا ز چه هر لحظه ز پر خون؟!
4 آذر همه شب خیزد و ریزد ز فراقت از سینه ی تنگ آتش و از دیده ی تر خون