جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

چون غنیمت بود شب مهتاب از جهان ملک خاتون غزل 64

غزل 64 ام از 1809 غزلیات

چون غنیمت بود شب مهتاب

1 چون غنیمت بود شب مهتاب وصل ما را ز لطف خود دریاب

2 تو به خواب خوشی بگو ز چه روی بر دو چشمم ببسته ای ره خواب

3 چند نالم ز درد عشق رخت چند ریزم ز دیدگان خوناب

4 شرط نبود که در مسلمانی من خورم خون و دیگران می ناب

5 در سر آب خوش نشسته به عیش دلبر بی وفا و ما به سراب

6 سر ز پا پا ز سر نمی دانم شده در آب دیدگان غرقاب

7 درد دل با طبیب خود گفتم خود ندادم به هیچ گونه جواب

8 دل به درد فراق بنهادم گفتم این دیده ای مگر تو ثواب

9 تو مرا خون دل به دیده کنی وز دو لعلم نمی دهی عنّاب

10 سرو نازا بناز در بستان بیش از این از جهان تو روی متاب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چون غنیمت بود شب مهتاب

شاعر شعر چون غنیمت بود شب مهتاب چه کسی است ؟

شاعر شعر چون غنیمت بود شب مهتاب جهان ملک خاتون می باشد.

شعر چون غنیمت بود شب مهتاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر چون غنیمت بود شب مهتاب چیست ؟

قالب شعر چون غنیمت بود شب مهتاب غزل است

مضمون اصلی شعر چون غنیمت بود شب مهتاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر