چون شد سعادت ابدی از ابن یمین فریومدی قصیده 125

1 چون شد سعادت ابدی یار ملک و دین رونق گرفت بار دگر کار ملک و دین

2 در دین و ملک آتش فتنه فرو نشاند مانند آب خنجر سردار ملک و دین

3 تاج ملوک خواجه علی آنکه زیب و زین در دین و ملک ازوست باقر ار ملک و دین

4 سبزست و تازه روضه دین و بهار ملک تا کلکش آمد ابر گهر بار ملک و دین

5 زار و نزار ژرده کلکش ز بهر چیست پیوسته گر بسر نکشد بار ملک و دین

6 وجه بها چو گوهر تیغست در کفش نشگفت اگر شدست خریدار ملک و دین

7 گرم است مشتری و گهر میدهد بها به ز این مخواه گوهر بازار ملک و دین

8 دایم ز فیض ابر کف درفشان او کلکش همی کند گهر ایثار ملک و دین

9 ای دین پناه ملک ستان گر چه در جهان بیحد و بیمرند طلبکار ملک و دین

10 جز دولت جوان ترا زان میان نیافت گردون پیر محرم اسرار ملک و دین

11 اصحاب ملک و دین همه شاداب و خرمند ز آندم که هست رأی تو غمخوار ملک و دین

12 از یمن عدل شامل تو چشم فتنه را در خواب کرد دولت بیدار ملک و دین

13 در دین و ملک جز دل خصمت خراب نیست ز آندم که هست عدل تو معمار ملک و دین

14 تیغ تو سر بربقه اقرار در کشید آنرا که بود در دلش انکار ملک و دین

15 نبود گر اختیار بود دین و ملک را در به گزین بغیر تو مختار ملک و دین

16 در نظم دین و ملک شد آثار تیغ تو فهرست روزنامه اخبار ملک و دین

17 ای سایه خدای توئی آنک بر تو بست از آفتاب رأی تو انوار ملک و دین

18 در ظل رأفت ابن یمین را بدار از آنک تا بود و هست و تا بود آثار ملک و دین

19 سلطان ستای چون من و سلطان نشان چو تو نامد پدید و ناید از اقطار ملک و دین

20 از دین و ملک تا بود آثار در جهان باری بنام نیک نگهدار ملک و دین