- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای صد هزار چون من خاک در سرایی کز وی برون خرامد مثل تو دلربایی
2 خواهم که با تو باشم، اما کجا نشیند مثل تو پادشاهی با همچو من گدایی؟
3 با آن لباس نازک دانی که چیست قدت؟ سروی که باشد او را از برگ گل قبایی
4 شادم بگوشه غم از آه و ناله خود کین آه و ناله آخر سر میکشد بجایی
5 گر ز آن بلای جانها بد رفت در حق من یارب، نگاه دارش از هر بد و بلایی
6 ای پادشاه خوبان، بیداد و ظلم تا کی؟ اندیشه کن، خدا را، از آه مبتلایی
7 گویند: کای هلالی، در عشق چیست کارت؟ هر دم جفا کشیدن از دست بی وفایی