چون شده شرمنده روی از امیرعلیشیر نوایی غزل 268

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

چون شده شرمنده روی آفتاب از روی تو

1 چون شده شرمنده روی آفتاب از روی تو باشد آن پوشیدنش رو در سحاب از روی تو

2 گل اگر نبود رخت پس وقت تعجیل خرام از عرق بهر چه ریزان شد گلاب از روی تو

3 لعل و رویت را چو دیدم گشته‌ام مست خراب مست از لعلت شدم لیکن خراب از روی تو

4 شمع رویت در شبستان دید چون مرغ دلم سوخت چون پروانه با صد اضطراب از روی تو

5 رو نمودند انجم گردون چو افکندی نقاب کی نماید آن زمان کفتد نقاب از روی تو

6 می به رویت نوشم ای ساقی که هرگز نبودم ذوق می عکس ار نیفتد در شراب از روی تو

7 فانی از جان شد حسن را بنده‌ای به زانکه گفت «ای منور گشته روی آفتاب از روی تو»

عکس نوشته
کامنت
comment