-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون شده شرمنده روی آفتاب از روی تو باشد آن پوشیدنش رو در سحاب از روی تو
2 گل اگر نبود رخت پس وقت تعجیل خرام از عرق بهر چه ریزان شد گلاب از روی تو
3 لعل و رویت را چو دیدم گشتهام مست خراب مست از لعلت شدم لیکن خراب از روی تو
4 شمع رویت در شبستان دید چون مرغ دلم سوخت چون پروانه با صد اضطراب از روی تو
5 رو نمودند انجم گردون چو افکندی نقاب کی نماید آن زمان کفتد نقاب از روی تو
6 می به رویت نوشم ای ساقی که هرگز نبودم ذوق می عکس ار نیفتد در شراب از روی تو
7 فانی از جان شد حسن را بندهای به زانکه گفت «ای منور گشته روی آفتاب از روی تو»