-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون خم می امشب از مستی دلم در جوش بود در نوازش کردنم دست سبو بر دوش بود
2 رفت ایامی کز آسایش نصیبی داشتیم صرف داغ عشق شد گر پنبه ای در گوش بود
3 گل بسی شب ها به خوابت دید در آغوش خود صبح چون بیدار شد، خمیازه در آغوش بود
4 صحبت امشب ندانم در گلستان چون گذشت باغبان در خواب و بلبل مست و گل بیهوش بود
5 در غریبی ناله ما سرگشتگان آموختیم در وطن تا بود سنگ آسیا خاموش بود
6 شب که ضبط گریه می کردم به بزم او سلیم لخت دل در زیر مژگان، آتش خس پوش بود