1 چون گل یابم بوی تو زو میبویم چون مه بینم روی تو زو میجویم
2 چون گوهر وصل تو به کس مینرسد کم زان نبود تا که ازو میگویم
1 در ره عشاق نام و ننگ نیست عاشقان را آشتی و جنگ نیست
2 عاشقی تردامنی گر تا ابد دامن معشوقت اندر چنگ نیست
1 دوش کان شمع نیکوان برخاست ناله از پیر و از جوان برخاست
2 گل سرخ رخش چو عکس انداخت جوش آتش ز ارغوان برخاست
1 ندای غیب به جان تو میرسد پیوست که پای در نه و کوتاه کن ز دنیی دست
2 هزار بادیه در پیش بیش داری تو تو این چنین ز شراب غرور ماندی مست
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند