- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون من بلندنظر گاه گاه می افتد نظر به همتم از سر کلاه می افتد
2 چه رمزهای نهانی نمی کنند به هم به هم چو شاه و گدا را نگاه می افتد
3 خوشم به گریه ولی قطره ها چو آبله ای قدم نمانده به پای نگاه می افتد
4 خوشم به سرو روانی که با دو دست به گردن شراب خورده و خواه و نخواه می افتد
5 مدار آینه را رو به روی شاهسواری عنان هوش ز دست نگاه می افتد
6 ز دستگیری یاران که خوشدل است که یوسف چو شد خلاص ز گرگان به چاه می افتد
7 چو جوز خام سعیدا نشان بی مغزی است هر آن سری که به قید کلاه می افتد