چون شدم از خویش ره در بزم از جویای تبریزی غزل 563

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چون شدم از خویش ره در بزم یارم داده اند

1 چون شدم از خویش ره در بزم یارم داده اند رفته ام تا از میان جا در کنارم داده اند

2 بر مآل خویش خندم یا به اوضاع زمان من که همچون گل یک خنده وارم داده اند

3 هر سر مو جوش وحدت می زند بر پیکرم تا ز دل پیمانهٔ لبریز یارم داده اند

4 چون گل داغش بخندد در فضای سینه ام دیدهٔ گریان تر از ابر بهارم داده اند

عکس نوشته
کامنت
comment