- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون شدم از خویش ره در بزم یارم داده اند رفته ام تا از میان جا در کنارم داده اند
2 بر مآل خویش خندم یا به اوضاع زمان من که همچون گل یک خنده وارم داده اند
3 هر سر مو جوش وحدت می زند بر پیکرم تا ز دل پیمانهٔ لبریز یارم داده اند
4 چون گل داغش بخندد در فضای سینه ام دیدهٔ گریان تر از ابر بهارم داده اند