چون پدر روی سلامان را بدید از جامی هفت اورنگ 64

چون پدر روی سلامان را بدید

1 چون پدر روی سلامان را بدید وز فراق عمر کاه او رهید

2 بوسه های رحمتش بر فرق داد دست مهر از لطف بر دوشش نهاد

3 کای وجودت خوان احسان را نمک چشم انسان را جمالت مردمک

4 روضه جان را نهال نوبری آسمان را آفتاب دیگری

5 باغ دولت را گل نوخاسته برج شاهی را مه ناکاسته

6 عرصه آفاق لشکرگاه توست سرکشان را روی در درگاه توست

7 پای تا سر لایق تختی و تاج نیست تخت و تاج را بی تو رواج

8 تاج را مپسند بر فرق خسان تخت را در زیر پای ناکسان

9 ملک ملک توست بستان ملک خوش ملک را بیرون مکن از سلک خویش

10 دست ازین شاهد که داری بازکش شاهی و شاهد پرستی نیست خوش

11 دور کن حینای این شاهد ز دست شاه باید بود یا شاهد پرست

عکس نوشته
کامنت
comment