1 چون کاسه و کیسه گشت هر دو ار باده و زرّ و سیم خالی
2 جز زهد و ورع چه چاره دارد دردی کش رند لاابالی
1 هر کرا ایزد اختیار کند در دوگیتیش بختیارکند
2 وانکه را کردگار کرد عزیز نتواند زمانه خوارکند
1 ترک من آفت چینست و بلای ختن است فتنهٔ پیر و جوان حادثهٔ مرد و زن است
2 در بهر زلفش یک کابل وجدست و سماع در بهر چشمش یک بابل سحرست و فن است