چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ از جامی غزل 430

چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ

1 چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ گردد از اشک من و خانه به هم تر کاغذ

2 وصف ضعف تن و رنگ رخ من خواست مژه ساخت از موی قلم وز ورق زر کاغذ

3 با خود آورد دلم نامه شوقت ز ازل آن چنان کز سفر دور کبوتر کاغذ

4 شاخ اقبال من آورد شکوفه چو ز لطف قاصدت کرد برون بهر من از سر کاغذ

5 آه من سوی تو با نامه به هم آمد راست ناوکی کز پی رفتن بودش پر کاغذ

6 سست همت نتواند که کند خرق حجاب خانه زندانست مگس را چو بود در کاغذ

7 کرد جامی صفت خط سیاه تو سواد شد معنبر قلم او را و معطر کاغذ

عکس نوشته
کامنت
comment