- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد به پیش رسول بیوه زنی از نهال قبول میوه کنی
2 وصف او کرد با رسول کسی زد ز اعمال خیر او نفسی
3 که همه روز روزه می دارد همه شب جز نماز نگذارد
4 لیکن از جود دست او بسته ست رگ جانش به بخل پیوسته ست
5 گفت ختم رسل که دامن و جیب کاشش آلوده بودی از همه عیب
6 وز بخیلی نبودیش بسته دست از بذل مال پیوسته
7 هر کجا بخل فخر پی سپر است هر کجا جود عیبها هنر است