شد چو گلبن سبز در پیراهن از سلیم تهرانی غزل 740

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار عشق

1 شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار عشق همچو قمری گشت طوق گردنم زنار عشق

2 بلبل از حسرت اگر در فصل گل نالد رواست حسن را عمری بود کوته تر از دیدار عشق

3 مرد فرهاد و همان برجاست کوه بیستون می توان دانست انجامی ندارد کار عشق

4 جلوه گاه سیل باشد هرکجا ویرانه ای ست می شود معلوم از احوال ما آثار عشق

5 درد بی درمان که می گویند، درد عاشقی ست معجز عیسی خجل می گردد از بیمار عشق

6 گاه در زیرزمین، گاهی به اوج آسمان دل به جان آمد مرا از راه ناهموار عشق

7 در بغل پژمرده خواهد گشت، می دانم سلیم غنچه ی دل را زنم بر گوشه ی دستار عشق

عکس نوشته
کامنت
comment