- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار عشق همچو قمری گشت طوق گردنم زنار عشق
2 بلبل از حسرت اگر در فصل گل نالد رواست حسن را عمری بود کوته تر از دیدار عشق
3 مرد فرهاد و همان برجاست کوه بیستون می توان دانست انجامی ندارد کار عشق
4 جلوه گاه سیل باشد هرکجا ویرانه ای ست می شود معلوم از احوال ما آثار عشق
5 درد بی درمان که می گویند، درد عاشقی ست معجز عیسی خجل می گردد از بیمار عشق
6 گاه در زیرزمین، گاهی به اوج آسمان دل به جان آمد مرا از راه ناهموار عشق
7 در بغل پژمرده خواهد گشت، می دانم سلیم غنچه ی دل را زنم بر گوشه ی دستار عشق