بباغ حسن که کشت این نهال از آشفتهٔ شیرازی غزل 16

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

بباغ حسن که کشت این نهال رعنا را

1 بباغ حسن که کشت این نهال رعنا را که دل گرفت زگل بلبلان شیدا را

2 کمند رشته مهر بتان بتاب چنان که سوی بادیه آری زحی تو لیلا را

3 کشی چو سلسله اشتیاق ای یعقوب به بیت حزن کشی یوسف و زلیخا را

4 حدیث جوهر فرد است عقده ی اما دهان تنگ تو حل کرده این معما را

5 حدید شد دل خوبان تو باش مقناطیس که برکنی ززمین کوه پای برجا را

6 چنان بحضرت او متحد شوی ای وامق که در درون نگری نقش روی عذرا را

7 اگر تو عاشق شمعی بسوز پروانه و گرنه جان پدر ترک کن تو دعوا را

8 بخویشتن بدرد گل حجاب تو بر تو بباغ بلبل شیدا کشد چو غوغا را

9 میان عاشق و معشوق نیست بعد سفر زمن بگوی حریفان دشت پیما را

10 میان واجب و امکان چه بعدهاست ولی تو آینه شو و در خویش جوی سلما را

11 بشوی نقش بتان از درون سینه بجهد که یار در تو نماید همه سر و پا را

12 گرفت خاک من آشفته بوی مهر علی بجوز تربت درویش بوی مولا را

عکس نوشته
کامنت
comment