بیتی همی سرایم و زاریست از قاسم انوار غزل 541

1 بیتی همی سرایم و زاریست کار من تا یک نظر کند بمن آن یار غار من

2 منصوروار بر سر دار ملامتم وین دار گشت قصه دار العیار من

3 در آرزوی روی خودم بیش ازین مدار کز حد گذشت واقعه انتظار من

4 ای جان غم رسیده، ز دلدار شرم دار چون اختیار ازوست مگو اختیار من

5 وصل تو جنتست و دو عالم طفیل اوست هجر تو دوزخ آمد و دارالبوار من

6 ای جان و دل، حکایت هجران ز حد گذشت افزون شدست درد دل بی قرار من

7 بر جان قاسمی نظری کن روا مدار کین عنکبوت چشم شود پرده دار من