تپیدن‌ها در دل می‌زند از جویای تبریزی غزل 441

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تپیدن‌ها در دل می‌زند دلدار می‌آید

1 تپیدن‌ها در دل می‌زند دلدار می‌آید ز خود رفتم سر راهی بگیرم یار می‌آید

2 خرامت باز آیین بدن گلشن گشته است امشب که بوی یوسف از پیراهن گلزار می‌آید

3 به کام غیر چون می‌بینمت از دور می‌نالم چو آن بلبل که با گل بر سر بازار می‌آید

4 توان با وسعت مشرب ملایم ساخت سرکش را چو راه سیل بر صحرا فتد هموار می‌آید

5 ز جوش غم فرو بارید اشک از دیده‌ام جویا چو سیلابی که بدمستانه از کهسار می‌آید

عکس نوشته
کامنت
comment