بی تو عاشق چو نظر در قدح لاله کند از جامی غزل 301

بی تو عاشق چو نظر در قدح لاله کند

1 بی تو عاشق چو نظر در قدح لاله کند زآب چشم و دم سردش قدح ژاله کند

2 کوهکن تیشه چو بر کوه زند آن چه صداست آهن و سنگ ز درد دل او ناله کند

3 دیده دنبال تو دل نیز خدا را مپسند که رقیبم ز سر کوی تو دنباله کند

4 مه توان خواند به آن خط رخ زیبای تو را گر فلک گرد مه از عنبر تر هاله کند

5 آنچه با زنده دلی کرد چو خضر آب حیات لعل جانبخش تو با مرده صدساله کند

6 عشق بی جلوه معشوق میسر نشود عقل و دین کی برد آن وصف که دلاله کند

7 لاف هر ناخلف از جا نبرد جامی را راه موسی نزد بانگ که گوساله کند

عکس نوشته
کامنت
comment