بی تو بیگانه چو عکس رخت از جویای تبریزی غزل 849

جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی

بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خودم

1 بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خودم با تو چون جوهر آیینه فراموش خودم

2 مست کیفیت خود گشته ام از دولت عشق بیخود از نشئهٔ توحید و قدح نوش خودم

3 حاصل محو خیالی است پریشان مغزی جام حیرت نگهم بیخود سرجوش خودم

4 کنج عزلت بودم غنچه صفت سینهٔ تنگ هست دلبستگیی با لب خاموش خودم

5 بسکه دارد به تنم رنگ تو هر قطرهٔ خون غنچه آسا به خیال تو در آغوش خودم

6 صد زبانست مرا در دل خونین پنهان غنچهٔ رازم و مهر لب خاموش خودم

7 عشق قمری صفت افکنده بگردن جویا حلقهٔ بندگی سرو قباپوش خودم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر