جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

باشد کسی که سر خوی او ز از جویای تبریزی غزل 794

غزل 794 ام از 1266 غزلیات

باشد کسی که سر خوی او ز جام دل

1 باشد کسی که سر خوی او ز جام دل دایم به رنگ غنچه بخندد به کام دل

2 کی دلنشین شود اگر از دل سخن نخاست گوش دل آمده شنوای کلام دل

3 از خصم خانگی به خدا می برم پناه بر صفحهٔ وجود نماناد نام دل

4 قفل درون خانه گشادن نمی توان یارب کسی مباد گرفتار دام دل

5 حال دل ابتر است بخر سوز درد عشق سر رشته ایست آه برای نظام دل

6 هرگز به من ز نار دو چشمت نگشت چار نشنیدی از زبان نگاهم پیام دل

7 از خود برآو خلوت دل را سراغ گیر!‏ کز خویش رم نکرده نگردید رام دل

8 جویا نرفت لذت عشقم زکام جان باشد مرا ز چاشنی غم قوام دل

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر باشد کسی که سر خوی او ز جام دل

شاعر شعر باشد کسی که سر خوی او ز جام دل چه کسی است ؟

شاعر شعر باشد کسی که سر خوی او ز جام دل جویای تبریزی می باشد.

شعر باشد کسی که سر خوی او ز جام دل در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر باشد کسی که سر خوی او ز جام دل چیست ؟

قالب شعر باشد کسی که سر خوی او ز جام دل غزل است

مضمون اصلی شعر باشد کسی که سر خوی او ز جام دل چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر