سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی
سلیم تهرانی

شد بناگوش، چو صبحم همه از سلیم تهرانی غزل 448

غزل 448 ام از 1122 غزلیات

شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید

1 شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید موی سر بر سر من گشت چو دستار سفید

2 عجبی نیست درین دور که خط خوبان در ته زلف شود چون شکم مار سفید

3 ای گل از چاک گریبان تو حیرت دارم من که مویم شده چون صبح درین کار سفید

4 نازم ای رشته ی تسبیح که در حلقه ی کفر نتواند شود از شرم تو زنار سفید

5 چشم یعقوب همین بر رهت ای یوسف نیست چشم ها کرده چنین شوق تو بسیار سفید

6 تا بود رنگ حنا خون مرا، در ره شوق نگذارم که شود ناخن یک خار سفید

7 ترسم از قحط خریدار به عهدت یوسف موی چون شمع کند بر سر بازار سفید

8 سبز باید در و دیوار به بنگاله سلیم چه کنی خانه ی خود را در و دیوار سفید؟

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید

شاعر شعر شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید چه کسی است ؟

شاعر شعر شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید سلیم تهرانی می باشد.

شعر شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید چیست ؟

قالب شعر شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید غزل است

مضمون اصلی شعر شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر