بی گناه باش که بیبیم باشی. سپاسدار باش که به نیکویی ارزانی باشی. ,
2 سر بیمناکی گنهکارگی است گنه کاره را تن به آوارگی است
3 همان بیگناهی تناسانیست به نیکی سپاسنده ارزانیست
4 گنه کاره را بیم باشد ز شاه نترسد ز کس، مردم بیگناه
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شکست دستی کز خامه بینگار آورد نگارها ز سرکلک زرنگار آورد
2 شکست دستی کاندر پرند روم و طراز هزار سحر مبین هردم آشکار آورد
1 امیر مشرق امروز عرض لشکرکرد زمین ز لشکر خود عرضگاه محشرکرد
2 چو خنگ دولت اوپای بر زمین بنهاد سنان رایت او سر ز آسمان برکرد
1 تن زنده والا به ورزندگی است که ورزندگی مایهٔ زندگی است
2 به ورزش گرای وسرافراز باش که فرجام سستی سرافکندگی است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به