1 باادب باش ای برادر خاصه با دیوانگان خود مگوکاورا نباشد بهره از فرزانگی
2 ای بسا دانای کامل کز پی روپوش خلق روز و شب بر خویش بندد حالت دیوانگی
1 ترک من آفت چینست و بلای ختن است فتنهٔ پیر و جوان حادثهٔ مرد و زن است
2 در بهر زلفش یک کابل وجدست و سماع در بهر چشمش یک بابل سحرست و فن است
1 هر کرا ایزد اختیار کند در دوگیتیش بختیارکند
2 وانکه را کردگار کرد عزیز نتواند زمانه خوارکند